پیشنوشت: در انتهای قسمت دوم از سلسله مطالب عمیقسازی مفاهیم کتاب نوپای ناب، اشاره کرده بودیم که برای اطمینان از وجود یک چشمانداز مشترک بین اعضای تیم بنیانگذاری، بهتر است که سندی بین آنها به نام توافقنامه توافق ایجاد شود. آنچه قبل از شکلگیری توافقنامه توافق مهم است شناسایی ترکیب مهارتی درستی است که باید در تیم موجود باشد. بنابراین در این مطلب ابتدا به این موضوع میپردازیم که چه طور به ترکیب درستی برای اعضای تیم بنیانگذار برسیم و سپس با ارائه یک نمونه از این توافقنامه روشن میسازیم که در بحث بین اعضا باید درباره چه موضوعاتی توافق صورت گیرد.
مطلب اصلی:
چه طور به ترکیب درستی از تیم بنیانگذار برسیم؟
دیوید رز کارآفرین و سرمایهگذار سریالی مشهور در کتاب «چکلیست استارتاپ؛ 25 گام برای رسیدن به کسب و کار مقیاسپذیر و سریع رشد» چهارمین گام از مسیر یک استارتاپ را ایجاد یک تیم رویایی میداند. تشکیل این تیم زمانی صورت میگیرد که شما حداقل مدلی برای کسبوکارتان در ذهن دارید (چشمانداز و مقصد تقریبا مشخص است)، اتفاقات سرنوشتسازی که میتوانند جهت کسبوکار شما را تغییر دهد شناسایی کردهاید (راهبردهای احتمالی را در نظر دارید)، و از وضعیت رقبای مستقیم و غیرمستقیم خود مطلعاید (کم و بیش ویژگیهای الزامی و انتخابی محصول را شناختهاید) و حال نوبت آن است که با اعضای تیم خود درباره این سه محور کلی به توافق برسید و محدوده وظایفی که هر یک از اعضا باید به عهده گیرند تا در کسبوکاری با این ویژگیها به موفقیت برسید.
معمولا هنگامی که از تقسیم وظایف صحبت میشود، کارآفرینان جوان به سنت معمول حرفهایهای کسبوکار، افراد را به دستههای کلی آدم فروش و آدم فنی کار و … تقسیم میکنند و بر این اساس وظایف را مشخص میکنند. اما نکته مهمی که رز متذکر میشود این است که این شکل تقسیم نقشها به کار استارتاپهای امروزی نمیآید. او معتقد است که برای موفقیت استارتاپ، توانایی شکل دادن یک «مفهوم» نقشی اساسی دارد، که خود شامل دو عنصر مهم است: داشتن مهارتهای اجرایی و دارا بودن روحیه کارآفرینی. بین این دو عنصر، دارا بودن روحیه کارآفرینی وزن بالاتری دارد. مهارتهای اجرایی طیف وسیعی از فروش، کدنویسی، معماری اطلاعات، توسعه کسبوکار، طراحی، مدیریت ارشد مالی، مدیریت ارشد فناوری، و … را در بر میگیرد که هر یک قیمتهای متفاوتی دارند و میتوان هر یک از این مهارتها را در تیم داشت یا خدمات آنها را خریداری کرد. اما روحیه کارآفرینی آن چیزی است که وجودش باعث میشود فرد بتواند همه این مهارتها را در کنار هم قرار بدهد و وقتی که فرصت برد مهیا است حداکثر استفاده را از موقعیت بکند.
دیوید رز میگوید:
«کارآفرینی هسته شروع به کار یک شرکت است، چه آن شرکت فناور باشد چه نباشد. این مهارت یکی از آن مهارتهای اجرایی نیست بلکه ترکیبی از چشمانداز، شوق، رهبری، تعهد، مهارتهای ارتباطی، کمی جنون، توانایی در تامین مالی، و مهمتر از همه تمایل به ریسکپذیری است که همه بخشهای قبلی را گرد هم جمع میکند و از آنها شرکتی میسازد که نقشی ارزشآفرین در اقتصاد بازی خواهد کرد. این وظیفه عملیاتی، کمیابترین بخش است».
مثالهایی از ترکیب مهارتهای اجرایی با روحیه کارآفرینی وجود دارد که نشان میدهد یک نفر هم میتواند هر یک از مهارتهای اجرایی ذکرشده در بالا را داشته باشد و هم کارآفرین باشد. مثل بیل گیتس که هم توان فنی و هم روحیه کارآفرینی داشت یا استیو جابز که هم در طراحی تعاملی استاد بود و هم روحیه کارآفرینی بالایی داشت. همچنین ممکن است که فردی فقط در یک مهارت اجرایی قوی باشد.
برای توافق شفاف درباره آینده تیم و کاری که مشغول انجام آن هستید باید بتوانید به این سوال پاسخ دهید که در تیم فعلی کدام مهارتها را دارید و کدام را ندارید؟ آیا در اعضای تیم شما کارآفرین وجود دارد؟ آیا کسبوکار شما نیازمند یک مدیر ارشد فناوری ماهر است و این فرد اکنون در تیم وجود دارد؟ و … . به عقیده رز، پاسخ درست به این سوالها و همچنین پاسخ درست به این سوال بنیادی که آیا شمای صاحب ایده دارای روحیه کارآفرینی هستید یا خیر باعث میشود که بفهمید برای بنیانگذاری درست کسبوکارتان واقعا به دنبال چه همتیمیهایی میگردید. «پاسخ نادرست به این سوال در بهترین حالت، منجر به ساختاردهی مجدد و شروع دوباره از صفر خواهد شد و در بدترین حالت شرکت را با شکست غیرقابلجبران مواجه میکند».
بنابراین توصیه رز را به یاد داشته باشید و هنگامی که با همبنیانگذاران کسبوکار خود مشغول مباحثه درباره چشمانداز و تقسیم وظایف هستید به جای تقسیمبندی افراد به فنی و غیرفنی، به توان آنها در مهارت اجرایی و کارآفرینی هم توجه کنید. آیا در این مرحله باید به دنبال همتیمی جدیدی بگردید؟ آیا باید برنامهای برای یادگیری مهارت اجرایی خاصی داشته باشید؟ و …
چه طور بر اساس درک شفاف انتظارات همه اعضای تیم، به توافقی مناسب دست یابیم؟
بعد از مشخص شدن ترکیب تیم، نوبت به بحث شفاف بین اعضا در مورد انتظاراتی است که از یکدیگر دارند که به احتمال زیاد کار راحتی نخواهد بود. سختی این کار بیشتر به دلیل چالشهایی است که از نظر شخصی و احساسی ممکن است بین شما و همتیمیهایتان به وجود بیاید. در واقع، بیشترین فایده شکلدهی به یک توافقنامه توافق این است که مدیریت اینگونه چالشها را برای شما ساده کند. بنابراین سعی کنید از تمام ابزارهایی که میشناسید استفاده کنید تا همه اعضا تا آنجا که امکان دارد در مورد انتظاری که از این کسبوکار در حال ایجاد میتوانند داشته باشند و درباره انتظارشان از یکدیگر شفاف باشند.
توافقنامه توافق سندی است موقت که در حقیقت شما را یک گام از توافقهای صرفا شفاهی به سوی توافق برای کسب سهام قانونی به جلو میبرد. با اینکه این توافقنامه بار قانونی تقسیم سهام ندارد، منطقی است که قبل از تنظیم اسناد قانونی تقسیم سهم، مدتی با توافقی مکتوب بر سر نقش کاری و سهم زمانی و مالی هر یک از اعضای تیم کار را پیش ببرید. به این ترتیب، زمانی که چند ماه بعد به این نتیجه رسیدید که میتوانید شرکتی تاسیس کنید که دوام بیاورد و رشد کند و نوبت به تقسیم سهام رسید، امکان انجام قضاوت عادلانهتری درباره نحوه تقسیم سهام دارید.
اما اصلا درباره چه موضوعاتی انتظارات باید شفاف شود؟ سرفصلهای آنچه شما درباره آنها نیاز به بحث و شفافیت دارید عبارتند از:
- چه نوع کسبوکاری را داریم راه میاندازیم؟ مدل سودآوری ما چیست؟ انتظار داریم چه نوع رشدی را تجربه کنیم؟
- هر کدام از اعضای تیم بنیانگذاری در ساخت این کسبوکار چه نقشی ایفا میکنند؟
- انتظار میرود هر عضو تیم چه قدر زمان صرف کمک کند؟ آیا یک تعهد کاری تماموقت برای همه اعضای تیم وجود دارد؟
- هر یک از اعضای تیم چه منابع دیگری در اختیار خواهد گذاشت؟ مهارت و استعداد خاصی؟ مالکیت بخش خاصی از دارایی فکری (مثل طراحی محصول، کد نرمافزاری، اسناد مکتوب، گواهی ثبت اختراع، کپیرایت، نشانهای تجاری، و از این دست)؟ ارتباطات شخصی و شبکهسازی با افراد؟ دارایی فیزیکی؟ منابع مالی؟
- چه کسی تصمیمگیری نهایی را انجام بدهد بهتر است؟ به عبارت دیگر، کدام عضو تیم بنیانگذاری مدیرعامل کارآفرین خواهد بود؟
- هر عضو تیم بنیانگذاران، چه اهداف شخصی از وارد شدن به این کسبوکار دارد؟ آیا این اهداف شخصی با اهداف رشد این کسبوکار همسو است؟ هر عضو چه تخمینی از مدت زمان باقی ماندن در این کسبوکار دارد؟
- فعلا چه تصوری از چگونگی تقسیم پاداش بین اعضای تیم بنیانگذار داریم؟ همین الان برای نحوه تقسیم سهم چه برنامهای داریم که هم عادلانه باشد و هم انگیزه همه اعضای تیم حفظ شود؟ آیا همه تیم همبنیانگذار قابلیت بازخرید سهم دارند؟
در نظر داشته باشید که درباره تمام سوالاتی که پاسخ آنها تعهد زمانی و کاری و مالی یا پاداشهای اعضا را مشخص میسازد خوب فکر و جوانب امر را بررسی کنید. نقش و تعهد و پاداش اعضا میتواند متفاوت باشد و خوب هم هست اما مطمئن شوید که این تفاوتها برای همه اعضای تیم مشخص است و آن را پذیرفتهاند. درانجام این بحث یک گفتگو را پیش ببرید نه یک خطابه را و به یاد داشته باشید که منعطف بودن در حصول توافق نقشی اساسی دارد. مهم است که بنیانگذاران یک استارتاپ در مورد آنچه دقیقا تمایل دارند به آن دست یابند (چه از نظر شخصی و چه از نظر هدف کسبوکار)، با هم صادق باشند اما انعطاف لازم را برای رسیدن به توافق نهایی از یاد نبرید.
نمونهای از یک توافقنامه توافق در پیوستهای کتاب چکلیست استارتاپ آمده است که فرم سادهای از ضروریات مورد بحث را نشان میدهد. این توافقنامه که توسط مککورمیک و اوبراین نوشته شده است، Founder Accord نام دارد. پیشنهاد میکنیم در یک جلسه دوستانه با همتیمیهای خود این فرم را برای کسبوکار خود پر کنید.
دانلود فرم توافقنامه توافق
در مطالب بعدی وبلاگ لین، درباره تقسیم سهام به شکل قانونی بیشتر بحث میکنیم.
Icon made by Freepik from www.flaticon.com
خیلی خوب بود