Skip to main content

لوگوی لین الهام‌گرفته از یکی از شکل‌های شناخته‌شده در دنیای طراحی به نام «پیچش فرایند طراحی» است که به اختصار به پیچش طراحی هم معروف شده‌ است. این شکل برای کسانی که به دنبال این هستند که بدانند در فرایند طراحی باید منتظر طی چه گام‌هایی باشند و در هر گام چه اتفاقی خواهد افتاد، مرجع بسیار مناسبی به حساب می‌آید و ابزاری بصری است که برای هم‌زبان شدن کارفرما و طراح بارها و بارها طی کار مورد استناد قرار می‌گیرد. به این شکل کارفرما خواهد دانست که در هر لحظه پروژه در کدام گام طراحی قرار دارد، در هر گام با چه حجمی از پیچیدگی روبرو خواهد شد و خروجی‌های هر گام فرایند طراحی به طور کلی چه چیزهایی است.

حرف کلی پیچش طراحی این است که فرایند طراحی در آغاز نامطمئن است زیرا عدم قطعیت‌ها و فرصت‌های احتمالی فراوان‌اند اما به تدریج گره پیچیدگی با تحقیقات و مفهوم‌پردازی و نمونه‌سازی باز می‌شود تا جایی که شفافیت لازم برای طراحی نهایی حاصل شود و طرحی بالغ و آماده اجرا به دست می‌آید.

شکل: ارزش فرایندهای UX در فعالیت‌ها و گام‌‌های طراحی بر مبنای شکل پیچش طراحی- طراح: Ugendran Letchimenan

در ابتدای شروع هر پروژه طراحی یک ایده خام یا یک فرصت نه چندان شناخته‌شده در ذهن کارفرما وجود دارد که با راهنمایی‌های کلامی کارفرما برای طراح، سمت و سوی کلی ایده یا فرصت برای طراح مشخص می‌شود. در این نقطه است که طراح کار خود را آغاز می‌کند و به دل عدم قطعیت‌ها می‌زند. کار با انجام تحقیقات طراحی و کسب شناخت لازم از بستری که فعالیت‌ها و تعاملات در جریان است شروع می‌شود. در این مرحله طراح به دقت با توجه به نیاز ایده و بستر فعالیت ابزارهای تحقیقی مناسب را انتخاب کرده و تلاش می‌کند با انجام مطالعات کتابخانه‌ای و میدانی بر روی مخاطب هدف طراحی و سایر ذینفعان کلیدی از ابهامات موجود بکاهد و مسیر را شفاف‌تر سازد. هر چه فرایند طراحی به سمت پروتوتایپ‌سازی (ساخت نمونه ملموس) پیش می‌رود، مطالعات میدانی با شدت بیشتری دنبال می‌شود و پروتوتایپ‌‌های اولیه و ساده‌ای در اختیار افراد قرار می‌گیرد تا اطمینان حاصل شود که مسیر رسیدن به طرح نهایی درست انتخاب شده است. در مرحله پروتوتایپ‌سازی، نمونه‌ها به‌تدریج و در چند گام از شکل ساده خود خارج می‌شوند و ذره ذره به شکل طرح نهایی خدمت/محصول ساخته می‌شوند. آنچه در این مرحله بیش از همه اهمیت دارد بازخورد گرفتن درست برای هر یک از این نمونه‌ها و اصلاح آن‌ها مطابق دانشی است که از مخاطب به دست می‌آید.

هنگامی که به پروتوتایپ مناسب دست پیدا کردیم، مرحله بعدی کار آغاز می‌شود که همان اعتبارسنجی‌‌های نهایی درباره بازار است. در این مرحله بر اساس شناختی که تا به اینجا از بازار به دست آورده‌ایم، آزمون‌‌های کوچک ولی متعددی درباره تناسب حداکثری محصول با رفتار بازار طراحی و اجرا می‌شود. این کار ادامه می‌یابد تا طراحی به قدری شفاف شود که قابلیت پیاده‌سازی و ورود به بازار/تحویل نهایی به مشتری را داشته باشد و نهایتا طرح نهایی پیاده می‌شود.

در هر مرحله از این فرایند، نقش متخصصان مختلفی پررنگ می‌شود. در مطالب بعدی درباره این موضوع بیشتر می‌خوانید.

پی‌نوشت: این شکل توسط دامین نیومن (Damien Newman) مدیرعامل شرکت طراحی سنترال خلق شده است. وی بیش از دو دهه است که در گرایش‌‌های مختلف طراحی از گرافیک و طراحی تعاملی گرفته تا طراحی برند، تجربه کاربر در خرده‌فروشی و طراحی سازمانی تجربه اندوخته است و شرکتش هم اکنون بر طراحی سازمانی و سیستم‌ها تمرکز دارد. پیش از سنترال، او با شرکت‌‌های طراحی تأثیرگذاری چون IDEO و Frog Design کار کرده است. او معتقد است که در انجام طراحی‌ها باید مشارکت کارفرما را به شکلی جلب کرد که طراح و کارفرما بتوانند با کمک هم چالش‌‌های پیش رو را شناسایی کنند و از روش‌ها و ابزارهای مبتنی بر فرایند طراحی برای خلق محصولات، خدمات، و سیستم‌‌های تحول‌آفرین استفاده کنند.

نظرتان را بگویید